طلوع عشق محمد و مرضیه

طلوع عشق محمد و مرضیه

طلوع عشق محمد و مرضیه

طلوع عشق محمد و مرضیه

Banner corner : site parandehgharib.ir
Banner corner : site parandehgharib.ir


آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم که
نگو...
آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم که نگو...

بس که دلتنگ تو ام ،از سر شب تا حالا...
آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم که نگو...

جانِ من حرف بزن!
آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو...

کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست
آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو...

جانِ من زود بیا
آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو...

به خدا دلتنگم!
رو به رویم بِنِشینی کافیست

همه دنیا به کنار
گرچه از دور ولی، من تو را میبوسم...
آنقَدر حسرت دیدار تو دارم که نگو. ...





بی تو ،

جایی در این دنیای بزرگ ندارم ،

و تنهاتر از من دیگر تنهایی نیست!

تو همه دنیای منی ،

به زیبایی های این دنیا که می نگرم

تو را میبینم ،


دوستت دارم مرضیه من ...

مستم از عشق تو ،

و پریشانم از غصه های تو !

با تو پر از امیدم ،

و رنگ خوشبختی را

خوش رنگتر از گذشته می بینم

با تو قلب من خوشبخت ترین قلب دنیاست ،


دوستت دارم مرضیه من ...

زیرا در میان همه تو توانستی بمانی با قلبم ،

بسازی با احساسم

و درک کنی زندگی ام را ...!


دوستت دارم مرضیه من ...

زیرا که این قلب کوچک و پر از عشق مرا

در قلبت طلسم کرده ای

و نگذاشتی هیچ کس دیگر

قلب مرا از تو بگیرد !

اینبار با فریاد ،

با چشمهای گریان ،

با قلبی عاشق ،

و با احساسی پر از دوست داشتن

میگویم که

 دوستت دارم مرضیه من ...







مرضیه دوست دارم عشقم عاشق اون لبهاتم
مرضیه واسه به تورسیدن با همه چیو با همه کس میجنگم
یا میمیرم یا به تو میرسم